Monday, October 1, 2007

Ziba Karbassi

_________


Isadora Duncan
_________

زیبا کرباسی

اووم م م



اووم م م مکث لای درزهای اووم م م
اتاقی دستپاچه
انگشتانِ ليز می‌خورد از داغی ليوان اووم م م
نخ حرف ها در می‌رود از درز دست چپم
چراغ خواب دامن پليسه‌اش را تکان و خواب اووم م م
حروف حرف از لابه لای دامنش اووم م م
در دخانيات دخالت می‌کنم طوری می‌پيچم دور دود که فراموشی پر از هواست اووم م م
ببلع و دم نيار کمی ويار کمی آبستن کمی نيستن از هست اووم م م
و قو هوای سپيد پرانِ سينه‌ی آب اينسو آنسو
دامن نرمم روشنی بريزد روی تخت آخ
می توانی چراغ را روشن کنی.ه


زمستان 2007



این شعر پیش از این در سایت دوات منتشر شده است

_________________


__________

No comments: