Friday, August 1, 2008

Ali Reza TabibZadeh

____________

_________________


علیرضا طبیب زاده



از "کاف " تا " نون"ه


هر چه خوشبینانه رخت های چرک را
برای فردایی سفید تر می شویم
گویی ته دل
چیزی به تمام ریش ها می خندد
و کوچه، ه
در پیچ و واپیچ هفتم
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه به هیچ می ریزد


می گذرند روز ها، و انگار
از " کاف" تا "نون" ه
راهی نمانده است !ه

شاید از روشن کردن رادیو ، قبل از صبحانه
و خبر هیجان زای امروز،ه
تا ... ه
بمب افکن های بی خیال
و معاشقه ی خون با خاک،ه
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه بعد از صبحانه

و یا شاید
از خمیازه ای کوتاه، ه
تا ایستگاه های بازرسی به زبانی بیگانه،ه
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه سر "بازار وکیل "* ه

از ایرا "ک" ه
تا ایرا "ن" ه
راهی نمانده است. ه


___________

ه* بازار وکیل : ه


بازار وکیل شهر شیراز یکی از مشهور ترین بازارهای سنتی و تاریخی ایران است. این بازار که به فرمان کریم خان زند (۱۱۷۲ - ۱۱۹۳ ه.ق) ساخته شده، اکنون در مرکز شهر شیراز (شرق میدان شهدا) قرار گرفته‌است. (مسجد و حمام تاریخی وکیل نیز در کنار این بازار قرار دارند).ه ه ه هه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه هه ه ه ه هه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه هه ه ه ه هه
این بازار طویل خوش طرح که از بهترین آثار کریم خان زند است و هنوز تقریباً سالم و پابرجای در شیراز باقی مانده، بنام «بازار وکیل» مشهور است و تصور می‌رود شهریار زند پس از ملاحظه بازار قدیمی لار (از آثار زمان شاه عباس کبیر) طرح آنرا در شیراز ریخته‌است. تمام کارهای بازرگانی، خرید و فروش کالاهای داخلی و خارجی و مبادلات پایاپای، صدور یا دریافت حوالجات و صرافی ها همگی در حجره‌های این بازار انجام می گرفته و در واقع بازار وکیل مانند قلب واقعی شیراز بوده و تمام امور بازرگانی در آنجا به جریان می‌افتاده‌است. ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه هه ه ه ه ههه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه هه ه ه ه هه





From Q to N


Although I wash the soiled clothes more optimistically
for brighter tomorrows,
something in the bottom of my gut
smirks at all absurdities
and at the seventh snaking turn,
the alley
spills over into a void.

As though there's no distance
from Q to N,
days pass.

Maybe from switching on the radio before breakfast
and the exciting daily news until...
indifferent bombers
and the love-making of blood and soil
after breakfast

or maybe
from a short yawn
till the checkpoints in a foreign tongue
at the entrance of Vakil Bazar*,

there's no distance
from Ira"Q"
to Ira"N".


*One of the most renowned traditional and historical Bazar in Iran, situated in the city of Shiraz.

Poem by AliReza Tabibzadeh
Translated by Leila Farjami


__________________

2 comments:

Anonymous said...

rahi namande,
az abadi ta naboodi
chandan door nist...
chandan door nist tabahie bashar bar gordehaye ghodratmande faramushi...
rahi namande ta tabahi...
va ma tabah konandegan ra
che kasi mikhahad ensan khanad?!
anche bar ma resid az khodeman bood
va b rasti bashar ra joz bashar naboodgari hast?!

Anonymous said...

سلام علیرضا
بازم نشسته بودیم و مثل همیشه کارات رومیخوندیم. ترس ورمون داشت از این شعر.راستی ما خیلی بی خیالیما! دارن در می زنن .بدجور. صبحانه توی گلو آدم می مونه واللا.