Sunday, March 1, 2009

Soroor Javan

___________

Francesca Woodman

Francesca Woodman
____________

سرور جوان


غربت



یک جایی مانده ام
که قلبم هی می زند
می دانم که جایی مانده ام
خوبم
ه ه ه ه می خندم ولی
یکدفعه پلک ام می پرد
یکدفعه دستم می رود روی قلبم ...ه
شبی بود
و ستاره هایی که می افتادند
ه ه ه ه ه ه ه شبی بود
و رویای بی پایان خفتگان
شبی بود
ه ه ه ه ه ه ه گویی ابدی

ستاره هایی که می افتادند
گاهی دلشان
ه ه ه ه ه ه ه برای شب تنگ می شد.ه


____________

1 comment:

Anonymous said...

شعر قشنگ و دلنشینی بود سرور جان.