Tuesday, December 1, 2009

Azita Ghahreman

__________________


Quran. wooden box, Cairo, early 14 th century, Berlin, Museum for islamic art
______

آزیتا قهرمان


ساده نویسی به چه معنا.... ؟


ساده نویسی به چه معنا.... ؟ به مفهوم آنکه تجارب فردی و اجتماعی شاعر و مجموعه دریافت هایش در اجرای زبان؛ شیوه بیان و معانی آن قدر آسان شود که خود را به سلیقه عمومی و پسند معمول نزدیک کند ؟ یا به معنای دوری جستن از تمهیدات و تعمدی که سعی دارد حرف های پیش پا افتاده و احساسا ت سطحی را به مدد بازی های لفظی و فرم گرایی؛ عمیق و پیچیده بنماید ؟ دفاع از ساده نویسی و یا به عبارتی آسان نویسی خواستار عمومیت دادن به شیوه هایی است که به هر قیمتی می خواهد فاصله ی بین مخاطب و اثر را کوتاه تر و راحت کند و این جای تامل دارد !.یک شعر خوب معمولا قدرت آن را دارد که خواننده را درگیر وبا خود همراه کند .ساده نویسی اگر باعث پرهیز از کشف شیو ه های بیانی تازه شود و یا با حذف فشردگی معنا قادر به ساخت زبانی نو نباشد اگر بی اعتنا به تخیل وابداعات فرمی فقط به گزارش بپردازد ؛ به اندازه ی دشوار نویسی تصنعی ؛ از ادبیات فاصله خواهد گرفت . شگرد های نو در یک اثر هنری به منزله ی دعوت به حضور دوباره ی مخاطب در ژرفای پنهان زندگی است ؛ نمایش آنچه او به چشم عادت و الفت در نیافته است . هر قطعه شعر؛ نقشه ی سفری در مسیر نشانه های شاعراست گردشی در پهنه ی ناشناخته ؛ جاذبه ای که می تواند خواننده را به جستجو وادارد.در اینکه شاعر باید توانایی آن را داشته باشد که از تمام امکانات شعری در جهت خلق یک ارتباط بهره بگیرد شکی نیست . اما ایجاد رابطه به معنای سهولت و فوریت در شعر نیست چرا که نیمی از سهم عبور در این زمینه ی مشترک بر عهده ی هوشمندی و تمرین ذوقی مخاطب برای درک اثر هنری است .ارایه ی دوباره ی تعریفات مرسوم و چیده مان واقعیت در گزاره های احساسی در جهت برانگیختن همدلی خواننده بیشتر شبیه یک داد و ستد است. دو دهه شعر متفاوت که شاهد آن بودیم خود پاسخی برآمده به حضور سنگین سانسور و سلطه ی باور ها و محدودیت های آرمانی و سیاسی موروثی درفضای شعر ما بود این شورش ناگریز هر چند گاه به نظر افراطی و غریب می نماید اما نمونه هایی ماندگار و درخشان نیز از خود به جا گذاشته است تغییر جهتی که برای برون رفت از بن بست شعری آرمانی/ اسطوره ای مارپیچی لازم بود . من شعر حافظ و سعدی و مولانا و یا نظامی را اشعاری ساده نمی دانم. شعر اینان در ساختار هنرمندانه ی خود از تمام توانایی زبان ؛ تخیل و اندیشه و عواطف به گونه ای استفاده کرده است که بیشترین فرصت را برای تاویل و تفسیر پیش روی ما می گذارد و می تواند با شوق آفرینی و ایجاد سوال ما را در خلق سهیم کند . نمونه ی معاصر که بیشتر به ما نزدیک است بیژن جلالی است که سطر های به ظاهر ساده ی او از تشخصی زبانی و دید عمیق فلسفی نشات می گرفت و این خصلت بر آمده از فردیت او و نگاهی شخصی به زبان و فرم و مجموعه ی هستی بود . این عناصر با آنچنان تناسب و هماهنگی در کنار هم می نشینند که تقلید ناپذیر و منحصر به فرد می شوند. چیزی که بیش از آنکه او را به جریانی مرسوم نزدیک کند؛ متفاوت و یگانه می کرد او بیش ازهر چیز شبیه خودش بود.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه هه ه هه ه هه ه ه هه ه ه هه ه هه
بی شک دعوت به ساده نویسی خود واکنشی در قبال وضعیت پر شتاب پیشین ماست . هر چند این پاسخ اگر به حرکت در سطح بی خطر مفاهیم دچار شود با ناتوانی در ایجاد حالت شعری و بی اهمیت پنداشتن بافت زبان و لحن و معنا یا کمبود فضایی چند بعدی برای لذت ماجراجویی در متن می تواند به سمت نوعی فقدان تشخص زبانی و احساسات کم عمق برود . از سویی در انبوه ترجمه های شعری در سال های اخیر بنا به نیاز قابل فهم شدن در انتقال معنا ؛ ترجمه ناگزیر به از هم پاشی بافت زبانی/استعاری و شکستن مشخصات موسیقیایی آن شعر در زبان مادری خود است؛ چنانکه بسیاری از سطر های درخشان در زبان دوم به جملاتی ساده بدل می شود و این شبهه را ایجاد می کند که بطور کلی این قطعه در شکل اصلی خود نیز فاقد فرم و لحن در پیچیدگی معنایی /زبانی بوده است .تاثیر این زبان گزارش/ ترجمه را دربعضی از شعرهایی که دراین گروه اشعار ساده جای می گیرند؛ می توان بخوبی دید .
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه هه ه هه ه هه ه ه هه ه ه هه ه هه
نمونه ی دیگر شعری تزیینی/احساسی است که در همه جای دنیا و ایران آن را به وفور داریم ؛ شعری آسان که مخاطبان خاص خود را دارد وبه خاطر عدم پیچیدگی درشرح احوالات و عواطف از نوعی رومانتیسم همگانی سود می برد . این کتاب ها با شعار کلیشه ای از دل برآمده بر دل می نشیند ؛ همیشه در لیست پرفروش ها و مورد توجه عامه بوده اند . اما تن در دادن به این پدیده شاید تنها نوعی حسرت و رقابت در قبال فروش بالای این کتاب هاست و این چیزی است که بیشتر از آنکه به کار شاعران بیاید به کار کسانی می آید که با فروش کتاب و دغدغه ی پسند عمومی درگیرند . ساده یا دشوار نویسی ؟! همه ی اینها را پیش از این نیز داشته ایم ؛ مهم تر ارجحیت ندادن به جریانات گذرا و تجربه های تاریخی ما در ادبیات است ؛ مرجعیت ندادن به آنها..... ؛ پذیرش حضور صدا های متفاوت و متنوع درتجربه و کشف تازه ها که نشانه ی آزادی هنرمند در آفرینش است ...
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه هه ه هه ه هه ه ه هه ه ه هه ه هه





توضیح: این مقاله اولین بار در تابستان 2009 در سایت پیاده رو منتشر شد
________


Richard Einhorn, Torture
Album: Voices Of Light - for Dreyer’s The Passion of Joan the Arc


__

No comments: