Tuesday, December 1, 2009

Firoozeh Mizani

________



Omar Galliani
_______________

فیروزه میزانی



پرندوش کجا بودم




در قاب های تاریک روشن عبور
به تکرار و تند می گذری
و هر بار نیمرخ دیگرت
در شتاب شیشه ها
ه ه ه ه ه ه ه شعله می کشد

تو را از حوالی و هوات شناختم
از خانه های خالی دیدار
با آسمان همهمه ها
که سکوهای فاصله را
ه ه ه ه ه ه سایه انداز است

از عصرهای خاکسترت می گویی
جامه های نیم سوخته
و نشان تیره ی فرزانگی ت
از غریبی و نوحه هاش نمی گویم
پسکوچه های بی عاقبت
ماه مست را
سر شکسته می داشت به چه آوازهایی !
ه
نه از نام ها
نه از شبتاب های کوچکِ دورِ بام ها

طالعی از تمام فرصت ها
نوبتی می دزدد
و از همه ی مکان ها
وطنی بیگانه می سازد
گذشته هم اینجاست
و با ما نه پیداست!
ه

خنده هات
مجنونی تا به شقیقه های فشرده ات می گریزاند
که با تاخیری تاریک
دوباره بر می گردد

سکوت درهای فاصله را می بندد
آتش شبتاب ها زبانه می کشد باز
بگذار بروند سایه های پرسه زن
شهر که قلمرو ما نیست
تقدیری ست فقط از ملاقاتی
بی هیچ رنگ مشترک

آه ! چشم هایی که در تصور نیست
در تصویر هم نمی آید
شاید کلید این قفل ملاقات دیگری ست
در سرودی دیگر

قاب های تاریک روشن عبور
تو را به تکرار و تند می بند
و هر بار نیمرخم
در شتاب شیشه ای دیگر
ه ه ه ه ه ه ه ه شعله ور است.ه



________

No comments: