Saturday, May 1, 2010

Azita Ghahreman

_____________


1287 وجیهه خانم اتابکی

عکاس / موسیو ممد علی خان مستشار بلژیکی

__________

آزیتا قهرمان



روایت خانمجان


خانمجان می گوید تولد دایی مظفر همان سالی بوده که سنگ کوه ترک خورد و باد درخت های باغ را دزدیده بود . شب ها سرت را که می گذاشتی زمین صدای هوهو میامد . خانمجان گفتی که وقت انگورها بوده ؟ بعله ؛ قدیم زمستان ها آنقدر طولانی می شد که می چسبید سرش به ته تابستان . پس کی آقا مظفر رفته بود استانبول پیش سید جلیل ؟ سال تگرگ ؛ قشون روس رسیده بود تا پشت دروازه قزوین . خدا لعنت کند اسماعیل را که قارمان میزد شده بود دیلماج روس ها . آقا مظفر سبیل گذاشته بود عین پیشه وری ؛شبانه رسید که مادر حلالم کن . شب تا صبح زیر کرسی ناله کرد دستش مویه کرده بود؛ مومیایی بستم . آمده بود به هوای خداحافظی گلین را ببیند . پیغام فرستادیم خانه مشدی ؛ دیگ و قلف را ؛ برسانید که مهمان داریم . گلین که آمد؛ نشست پله کرسی . آقا مظفر توی صندوقخانه از پشت سوراخ گلدوزی های پرده سیر تماشایش کرد . وقت نماز شام . چرا جلو نیامد خانمجان ؟ طاقت نداشت چشم به چشم دختر بیندازد . گلین که رفت . دیدم صدا می اید . رفتم ؛ دیدم دراز کشیده ؛کف صندوقخانه ؛ دهن قفل؛ رنگ عین گچ به پشت افتاده بود . از شهر دکتر ارمنی آوردیم . بحمدالله خوب شد نشست ترک اسب رفت تا تبریز بعد یکی خبرش را از باکو آورد خطش را نشان داد ؛چند سکه نیکلا فرستاده بود برای خرج عروسی . خانمجان بعد چی شد ؟آمدند که گلوله خورده نزدیک نخجوان بیوک خان گفت ؛ قسم خورد خودش دیده . از داغ گلوله از اسب افتاده بود شب زمستانی دره ها پر از برف سوز چله بزرگ . همان سال گرگی . گرگ ها از گرسنگی می زدند به آغل و پشت در خانه ها زوزه می کشیدند . بعد امیر بگ ساعتش را آورد با زنجیر نقره ای . همان که سوغات عطا خان بود از تاشکند . مظفر راه می رفت و زنجیر ساعتش آویزان از بغل تاب می خورد . اینجا کسی ساعت نمی دانست چی به کیست ؛همه راه می افتادند دنبالش ساعت میپرسیدند . در خانه را میزدند تا ساعت بپرسند . همان سال یک چرخ خیاطی سینگر هم برای گلین راهی کرد . خانمجان ؛ پس کی بوده آقا مظفر بعد اعدام عطا خان آمده توی صندقخانه چند ماه قائم شده ؟ تا وقتی تریاک می خورد جنازه اش از ترس مانده بود روی ...اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
کی گفته؟ گه خورده . همین اتابک گفت خانمجان .اگر آقا مظفر پسر من بود من می دانم کی آمد و چطور رفت . سال سرشماری وقت زردآلوها به دنیا آمد و سال به توپ بستن مجلس در شفاخانه شاه آباد از سل مرد
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

______



symphonyno2inem:

W.A.M - Symphony No. 41 “Jupiter”, K. 551 IV. Finale


___

No comments: