Wednesday, September 1, 2010

Hossein Sharang

____________________


Maria Germanova as Witch in The Blue Bird - M. Maeterlinck - Moscow Art Theatre, c. 1908.
___________________

پرزیدنت حسین شرنگ

هفت شعر


ه* برگ‌های تاریخ : ریختگان دهه ی شصت


نه! کسی‌ نبود
چقدر جسد ریخته زیر این درخت
کسی‌ غیر از این جسد‌ها نبود
زیر این درخت
این جسد‌ها نیفتاده اند از درخت
از زمین هم نروییده اند
پس چرا زیر این درخت
اینهمه جسد ریخته؟
ه
مرگ، با حواس پرت
پاییز‌هایش را می‌‌شمارد
می‌ شمارد
فراموش می‌‌کند
باز می‌‌شمارد


* یاد دو سگ : خاتون آبادی-سید آبادی

ساکنان عزا دارن بیل

سگی در سرم
خنده می‌‌لیسد
با زبان خیس اش
قلقلک می‌‌دهد
آینده ی جمجمه‌ام را

در آن تنهایی‌ دوگانه
سکون استخوانی انگشت
سکوت قهوقه‌ام را
ورق خواهد زد
دهان بازم
حفره ی خاموش قاه
واق
خواب بی‌ افق
بی‌ اتفاق
کنار اسکلت ام
سگ اسکلتی
با ژست نوشتن


* پسر مادرش : عیسی وندی


دست‌ام از دل‌ام رست
که فریاد ریشه بر آسمان نویسد
رست که با رنگ آسمان
تشنگی‌های کهنه ی خاک
بشوید
دست‌ام از دل ام
که باغ بروید
رست که مرگ بچینم
محال ببویم
گل بر آید از گل ام
نترسد
دست‌ام از دل ام


* آقای خودش : طاهر جام بر سنگ


چرا یکدفعه اینجا
آسمان زد توی خاکی؟
ه

آسمان زمین خورد
که تو برخیزی

گردویی بکاری
یا نکاری
دراز به دراز
بزنی‌ به چاک
بوق هاست
که عهد
سیاه و سپید می‌‌شود
میوه‌های گرد
تلپ تلپ می‌‌افتند
یا نمی‌‌افتند

چرا یکدفعه
اینجا؟
ه


* کودک کوچه ی بن بست : علی‌ جلالی


این بره ی نشئه
هنوز نه عادت به زنگوله‌اش کرده
نه بویی از علف برده
نه نوشیده جرعه‌ای آینه
ترک گله‌اش کرده
بعععععععععع! بعععععععععع!
ه
این دور و بر میش و بزی نیست؟
ه
چوپان عزیزی، چیزی؟
ه
آواز نشنیده ی نی‌
تنگ-حوصله‌اش کرده
خیال خام می‌‌چرد، می‌‌رود بی‌ هوا
بععع! قصاب نازنینی، کارد تیزی؟
ه
از خود بیگانگی‌، سخت، پرت از مرحله‌اش کرده
بعععععععععع! مسیحی‌، چنگیزی؟
ه
بععع!بععع! بعععععععععع!
ه
سکوتی، عید قربانی، پرهیزی؟ه
آواز زنگوله
له‌اش کرده


سرعت زن : آزاده دواچی


جرقّه‌ای بیگانه در مخ
آلت توطئه روشن
موتور مفاکره پر دود
غووووم غووووم
برو کنار دارم فکر می‌‌کنم
با سرعت سیصد ک.م در ثانیه
دارم فکر می‌‌کنم
با قدرت هشت هزار خر
دارم فکر می‌‌کنم
فکر می‌‌کنم آی‌ فکر می‌‌کنم
چراغ‌های خود نمایم
چشم آسمان را خیره می‌‌کند
زمین پشت سر فکرم غبار می‌‌خورد
موهای سیخ‌ام مدار را رم می‌‌دهد
منظومه ی شمسی‌ خانم با زلف افشان نشسته بر ترک فکرم سیر راه شیری می‌‌کند
ملچ ملچ آدامس می‌‌جود: تند تر! پرزیدنت! تند تر!
ه
های ستاره ها! خورشید ها! ماه ها! همه از دم! کنار!ه
با سرعت سیصد هزار ک.م در ثانیه دارم فکر
با قدرت هشتصد هزار کرگدن
ه - تند تر پرزیدنت!ه
راه شیری! چه کشکی!
ه
اینجا کدام کهکشان است؟ه
ه- بی‌ خیال! فقط با سرعت محال فکر!ه
با سرعت محال دارم فکر
با قدرت گله-رآکتور‌های آن دهکده
ه- چی‌ بود اسم آن توسری آباد؟ه
ه- توسری آباد بود!ه
بهشت شداد بود!ه
ه- تندتر!ه
با سرعت نور دارم کور
ک.م شمار پاره
آلت توطئه پاره
موتور مفاکره پاره
افتاده‌ام در حفره ی سیاه
شمسی‌ افتاده از ترک فکرم
فکر ژنده‌ام دارد پخش و پلا
آی‌ شمسی‌! کجایی؟
ه
من با این
من با این عجله
داشتم به چی‌
به چی‌ فکر
فکر؟
ه
آخ! مخ ام!ه
همه چیز در همان جرقّه ی بیگانه
یادم رفت
رفتم که رفتم تا هر کجا که افتا
دم
آی‌ پرت
گاه
رتگاه
تگاه
گاه
آه
ه
کجایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟
ه


اوتوبان زندگی‌: اتوبوس سبز

کی‌ کلک‌اش کنده است؟
ه
من که وارفته پلاسمایم
در برهوت سلول ها؟
ه
یا من که آویخته‌ام به مویی
از هفت آسمان؟
ه
یا من که دو پاره ام
در هر پاره ام
دو پاره ی دوباره ام
یا من که که تکرار پارگی تا مرز گسیختن ام
گسیخته جان‌ام از تن ام؟
ه
من که...؟ه
یا من که...؟ه
کلک‌های من‌های من کنده است
من‌های من، شن‌های بیابان
بازیچه‌های جنون جغرافی
درهای یا
یای درها
نام یک چکه یک نقش
بر سکه‌های باران
میل فراوان ریختن
با ریخته‌ها آمیختن
رفتن تا ته سفرها و سفره‌های آب
روییدن در آینه ی بی‌ شمار چهر
طبیعت خندان روزها
رویای ماورایی شب ها
رقص پروانه‌ای در آمازون
دفتر خاطرات شهری در چین
میوی گربه‌‌ای در آسیا
گریه ی کودکی در آفریقا
جیغ جغدی در مریخ
لایه ی سگی در یکشنبه‌های ماه
فریاد نهنگی در منجمد-قطب شمالی‌ خورشید
پراکندگی
پراکندگی تا انفجار توحید
انقراض غول‌های ژوراسیک-آسمانی
پخشیدگی، پلاییدگی، تا ژرفای هر چه هست
هر چه هست
هست و کلک نیست
کندنی نیست
هستی‌ محض هستی‌ محض هس...ه









جمهوری وحشی شرنگستان


__


Orpheus in the Underworld (operetta) (1958)

Jacques Offenbach

  • Overture

Leonard Bernstein; New York Philharmonic
Recorded at the Philharmonic Hall, New York City, March 21, 1967


_________________

No comments: