Wednesday, September 1, 2010

Zahed Barkhoda

______________


Kabul, Afghanistan 1996 ebastiao Salgado
_____________

زاهد بارخدا

...
مادرم کوچه را شیر داد
کوچه ما را بزرگ کرد
در خم کوچه ها
خمیدن را یاد گرفتیم
تا که جنگ آمد
کوچه ها را شهید
و بازی های ما را رام کرد
کودکی مان در کوچه ها به بن بست رسید
خود را به کلمات سپردیم
در زیرزمین های تاریک
عشق را قسمت کردیم
با جیب هایی پر از شعر
و قلبی پر از جوش های جوانی بزرگ شدیم
کتاب ها و مجله ها و روزنامه ها
سیگار و سینما هم با ما بزرگ شدند
ما بزرگ می شدیم
و کوچه ها کوچکتر
آنقدر کوچک
که کودکان به دنیا نیامده هم
ویرانی را از حفظ می خواندند.ه
پستان خشک مادران
هنوز در دهان کوچه بود
که معشوقه ها پنجره ها را بستند
و به خانه ی بخت پناه بردند
ما با شاخه ای پاییز در قلبمان
بهار را به خیابان ها بردیم
و درد مشترک را فریاد زدیم.
با شعرهای زخمی بر لبانمان
مادران را تا گورستان ها بدرقه کردیم
به خم کوچه ها پیوستیم
در خم کوچه ها
زندگی ما را اهلی کرد
خود را به کار فروختیم
گروهی سوختیم و ساختیم
گروهی ساختیم و سوختیم


__


Johannes Brahms - Op90. Symphony No.3. Poco allegretto

- Christoph Eschenbach conducting the Houston Symphony


________________

No comments: