Wednesday, December 1, 2010

Robab Moheb

_______________


the Park- Gustav Klimt
___________________________

رباب محب

باد در سکوتِ دست های ما می وزد

I

لکه هایِ از دیروز
پیشانیِ قاب هایم را سیاه می کند
می دانم
امروزم را در سکوتِ دست هایت تضمین نمی کنی.
ه

از آن همه که رفت،
ه
فقط تو مانده ای نیش عقربی به اندازه یِ دلم
و دفتری که دیگر پادزهر نمی شود نبود
برگ هایش روی عقربه هایِ فصل هایم ...
ه


از آن که رفت،
ه
خطّ هایِ نیمه مانده است
و دستی که دیگر به شاخه ام نمی رسد.
ه

II

سفید مثلِ این شهر
روسفید تر از این جنگل از فرطِ درخت و خیالِ درخت
بویِ پرتاب هایِ تا مِه رفته می دهم ...
ه

و این عروسِ خاک
و این به حجله تا کمر در خون
و این به حجله تا کمر در باد
و این که منم؛
ه
شلیک هایِ سرگردان
در دهانی که دیگر تازه ترم نمی کند.
ه

III

سنگینیِ شانه هایم
یال هایِ تو را پهن می کند
بر برگِ خشکی که حریرِ چشم هایم پوشید.
ه
از بنفشِ بندهایت زنجیره هایِ پاره می ماند
به وقتِ وزیدن هایِ بی غلغله
و قفلِ حرف.
ه

چهارشنبه از من گذشت
تو از من نمی گذری
با لکه هایِ نورهایت
و این نقاب هایِ سفید...
ه

IIII

شوقِ گمشده
لبه یِ تیز اندوه بود
بر یال هایِ پهنِ تنهایی پیدا شد.ه


می بینم

خیره بر ساعتِ شنی
میان من و سیبِ ماه ایستاده ای
و باد در سکوتِ دست های ما می وزد.
ه





شهلا جاهد اعدام شد؛ زنی که نزدیک به ۹ سال پیش، به اتهام قتل همسر ناصر محمدخانی، فوتبالیست مشهور ایرانی، به مجازات مرگ محکوم شده بود و در این سال‏ها در زندان به‏سر می‏برد. او بامداد چهارشنبه، دهم آذرماه (اول دسامبر) در حضور خانواده‏ی مقتول، لاله‏ سحرخیزان و نیز خود ناصر محمدخانی در زندان اوین اعدام شد.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه



_______________



Richard Strauss: An die Nacht


____

No comments: