Friday, July 1, 2011

Esmaiel Yourdshahian

_________________


Mark Rothko - “Blue, Green, and Brown”
_______________________
اسماعیل یوردشاهیان اورمیا

ابرها

ه( مرثیه ای برای کشته شدگان این سالهای پر درد ) ه
1

ابرهای بلند درد
ابرهای بلند شرم
ابرهای بلند سیاهی
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه در شب افسوس در شب خون
ابرهایی که فریادتان می گذرد از این سو به آن سوی بیکرانتان
ابرهای تردید
ه ه ه ه ه ه ه در روزهای اندوه
ابرهای نفرین در گذر روزهای تلخ عمر
که مرا و مارا از هم ربود
ابرهای گریه با مادران خسته در کنار گورهای تازه
ابرهای با چشمهای گریستن
با سینه های خونین خواستن .
ه
شما را کجا در کدام گوشه
در آسمان کدام شهر باید جست ؟
ه

ابرهای اندوه در باران درد

ابرهای زرد در میان درختان خشکیده بی برگ
ابرهای ذهنهای تعطیل با دهانهای سنگ
غم کدام کشته
کدام زیبای به خون خفته را ؟
ه
برای کدام شهر می خوانید ؟ه
با مردمان چه می گویید ؟ه
روزی شنیده اید آیا -ه
آه درد کسی را از ناتوانی
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هنگام مرگ دوست ؟ه
روزی دیده اید آیا -ه
خون ریخته از سینه ای را
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه از گلوله ای در خیابان کنار جوی ؟ه

در بازار در کوچه وقتی می روید

کدام دست ، دوست می شود ؟
ه
کدام لبخند ، دشمن ؟ه

ابرها ، شما را ، اورا و مرا چه شد ؟
ه
اندوه کجا ، مرگ کجا شد ؟
ه
چه کسی دشنه فراختر زد ؟ه
چه کسی گلو گرفت ؟ه
کدام دست
کدام شرم ؟
ه

2

ابرهای بلند درد
ابرهای بلند شرم
ابرهایی که هیچ وقت
نشان جا ومکانتان را نمی گویید
ابرهایی که هرگز
در سخن در حرف نمی بارید.
ه
در پیچ وخم کدام کوچه
در ساحت کدام خانه
کدام اطاق ، کدام تنهایی
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه بغض گرفته می بارید؟ه

ابرهای رفتن و ندیدن
ابرهای روزها در خستگی گذشتن
ابرهای بی همهمه زیستن

در روزهای تنهایی
کسی می آید و در می زند
در که نخواهید گشود
پنهان خواهید نشست
برگی خشک خواهد بود
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه و گلی زرد برآستانه

ابرهای نگفتن راز
نگفتن عشق
لرزش دست
ابرهایی که بر نه ،گفتنها می بارید
دلم را در کدام کلمات می پیچید
اندوه دلم را با کدام کلمه کدام راز می خوانید؟
ه
با قطره قطره ی کدام اشک
کدام حرف
بر من واین نه،گفتن می بارید.؟
ه

ابرها ، می خواستم روزی اگر می شد
از هرچه گفتن است می گفتم
اما پنهان از شما
در کجا
کدام روز
از چه باید گفت ؟
ه
ابرها دلم تنگ است
پنهان ز یارها ویادها
پنهان زچشمها ونگاه ها
در خلوت کدام خیابان ، کدام کوچه ،
ه
در تنهایی کدام خانه
در شامگاه کدام روز
بر دلم
ه ه ه خواهید بارید ؟ه
ابرها ..............
ه

4 /7/1388

ارومیه - ایران


____________

No comments: