Thursday, December 1, 2011

Azita Ghahreman

_________________ 

  آزیتا قهرمان
________________

 در ستایش نامادری*
به عزیزا یوسفلی 

به  خاک سرد و اشارت ها



آی  سونا خانیم! ه  

در بن بست لاله ها  دهان تو تیمارستانی قشنگ بود 

پلنگ را از رو بستی  و ماه را نوشتم 

 پستان همین شیپوریِ سفید باغچه باشد  و شیرم حلال
 گفتم: قبول
جَنبل یادم رفت بی جادو
جای دوا یوسف به خوردم داد   از پیرهن پرچم برید
افسوس ! نمک گیر ِ یاقوت ِگوشواره ها شدم 

کتابِ مارکس پاره شد
اذان  به روی آب بسته بود 
بولبُل خواننده گی کرد

بیا بیا گارمان بزنیم بی عروسی    حمام عمومی برویم بی ُلنگ
فرخ لقا بکشیم دور اتاق  
 آرشین مالالان با تخم مرغ   و دوقاشق ژان لوک گدار
 
مثل یوری گاگارین  از راه رفتن روی سطح ماه می ترسم
بیا بیا  سیگارعلف بپیچیم   
برویم کلاب گِی ها  جیم  را پیدا کنیم  
ازراسته پیگال چتری آبی بدزدیم
 
دست هایم را  دیگر نمی دهم     تنبیه شان کنی 
لج کرده ام با هارا گِئتدین  و هارداسان بالام! ه

خوشه هایت خشم داشت  ! ه
شوخی هایم شاخ درآورد
لبه هایت لیز بود    سرخوردیم   
مُردم برای لهجه ی پالتوی سیاه  وکلاه خز 
روسیه با تو شهر گرمی بود درسمت استوا 
من از توی آنجایت  بیرون نیامدم 
زبانت مرا از پرورشگاه قرضی گرفت
یونست به خط میخی نوشت
 
 
آی  سونا خانیم
بیا بیا !   روی گوش هایت کمی عقاب  بخندم
درخت توت را نزدیکتر  بکش  
اردیبهشت است
   باید  بالاتراز تب دیوانگی کنیم

در ستایش نامادری نام رمانی ست از ماریوس بارگاس یوسا ، ترجمه : کوشیار پارسی
_______________________


Image above: PORTRAIT OF A PRINCESS 19th century Mughal period Opaque watercolor and gold on paper H: 17.5 W: 14.8 cm India
___

No comments: